بدون عنوان
گل دخترا سلام.
اينروز ها حال و هوام عوض شده. ياد دوران خوب و سخت بارداريم سر قلوه نانازى هام افتادم.
آخه همچين روزا يى بود كه توى سفر به حرم امام رضا فهميدم باردارم ،ولى به عشق زيارت آقا به سفر ادامه داديم.
حالا هر سال اين موقع ها تلخى و شيرينى هاش يادم ميوفته،آخه اين باردارى خيلى برايم متفاوت بود. وحالا بعد از گذشتن من از اون روزا نوبت زن داييتون شده و من دوباره به اميد خدا مى خوام عمــــــــه بشم. حالازن دايي برايم تكرار اون روزهايم است ،ولى نه به آن سختى.
از خدا مى خواهم بارداريش را با وجود دختر كوچولوى چهار ساله اش به خير وخوشى بگذراند و يه نى نى سالم بهشون بده، همان جور كه به من ......
دوستتون دارم بيش تر از پيش
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی