بدون عنوان
گل دخترا سلام.
امروز دوم رمضان است و تولد قلبم به تاريخ قمرى ،و براى من ياد آور سختترين روزهاى زندگيم.
روزى كه قلبم متولد شد و برايم نوع ديگرى از مادر بودن را آفريد. اصلاً مادرى و زنيتم با او كامل شد. شايد خواست خدا هم از آفرينش او برايم همين بود. اينكه من كامل تر و عاقل تر بشم. هم دوران بارداريش برايم متفاوت بود و هم به دنيا آمدنش. در زمان بار دارى فقط وقتى كه توى شكمم تكون ميخورد يادم مى آمد كه كودكى در شكم دارم. داىماً در حال فعاليت بودم و با وجود قلوه هام وقت رسيدن به خودم رو نداشتم و قلبم با صبورى تمام همكارى كرد. بعد از زايمان هم انگار كه نه انگار من جراحى شدم،بسيار سرحال و بدون درد از بيمارستان اومدم خونه ى خودمون. البته نيروى كمكى هم داشتم(از همين جا دستاى خواهر شوهر گلم رو ميبوسم بخاطر زحماتش) زود سر پا شدم و سعى كردم خودم رو با وضعيت جديد عادت بدم. ولى از لحاظ روحى روز هاى سختى بود هم براى من و هم براى بابا.
اما هرچى بود گذشت وحالا من ماندم و كودكانى سالم و سر خوش و شاد و آرزوهايى پر طول و دراز براى آينده ى شان
#قلبكم تولدت مبارك. در اينكه تو قلبمى هيچ وقت شك نكن چون تو قلب تپنده ى زندگى منى. تو را هم به صاحبان ماهت سپردم و بيمه ات كردم تا هميشه#
دوستتان دارم بيشتر از پيش